لیلا شریف_ روزنامه نگار
حضور حسن روحانی در نشست سران کشورهای اسلامی در مالزی و سفر او به ژاپن در فاصله چند روز، نشانههایی از تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران را نمایان کرد؛ تکیه بر دیپلماسی شرقی. توجه به کشورهای منطقه و تکاپو برای رایزنی با کشورهای شرق دور هدفی است که بالا و پایین بسیاری را در سیاست خارجی بهخود دیده اما در شرایط فعلی بهدلیل بدعهدی اروپاییها در موضوع برجام، نگاه به شرق در جایگاه نقشهراه سیاست خارجی قرار گرفته است. رونق گرفتن سفر مسئولان ایرانی به کشورهای همسایه و آسیایی این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که این اقدام را باید در راستای تلاش ایران برای گشایش اقتصادی دانست یا باید آن در قامت مانور سیاسی ایران در برابر آمریکا تعریف کرد؟ سؤالی که سیدجلال ساداتیان، مدیرکل اسبق شرق آسیا وزارت خارجه و سفیر اسبق ایران در انگلستان آن را اینگونه توضیح داد:« کنش سیاسی را باید وجه غالب قضیه بدانیم.»، « زمانی که آمریکا زورگویی میکند و اروپا هم واهمه برخورد با آمریکا را دارد، ایران مجبور است که به روسیه، چین و کشورهای رشدیافتهای که در مقابل قطب آمریکا و اروپا- مانند هند، مالزی، برزیل و...- قرار دارند، نزدیک شود.»
آقای ساداتیان! پس از آخرین نشست سازمان ملل، شاهد تغییر رویکرد در دیپلماسی ایران بودیم و سفرهای وزیر امورخارجه و دیدارهای رئیسجمهور که بیشتر شامل کشورهای اروپایی بود، در فاصله چندماه به سمت کشورهای شرقی و منطقهای چرخید. آیا باید رایزنیهای اخیر آقایروحانی در نشست کوالالامپور و سفر به ژاپن را نیز تا حدودی مهر تأیید بر افزایش توجه به دیپلماسی نگاه به شرق و سرد شدن روابط با کشورهای غربی دانست؟
اجازه بدهید در ابتدا در مورد نظم ژئوپلیتیکی که دنیا در هر مقطعی بهخود دیده است، صحبت کنم. از کنگره وین 1815، 5 دولت اروپایی قرار گذاشتند که با دیپلماسی، امورشان را حلوفصل کنند و این روند تا جنگجهانی اول در 1914ادامه داشت. در واقع نزدیک به 100سال یک دیپلماسی طلایی بین 5قدرت مطرح اروپایی ایجاد شد و آنها سعی کردند نظمی را اعمال کنند، هر چند آن نظم بسیار نقض شد.
پس از جنگجهانی اول، روسیهسفید به اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد و فرانسه و بریتانیا 2قدرت به ظاهر پیروز بودند. در آن زمان ایالات متحده آمریکا یک قدرت کاملا مسلط و قوی بود که در امور بینالملل دخالت جدی نداشت، اما در جنگجهانی دوم آمریکا تمامقد وارد شد.
پس از این دوران شاهد شکلگیری نظام دوقطبی آمریکا و اتحاد جماهیرشوروی سابق در جهان بودیم. پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، تئوریسینهایی مانند فوکویاما گفتند که لیبرال دمکراسی غربی به رهبری آمریکا، پیروز قطعی نظام جهانی است و یک نظام تکقطبی در جهان حاکم شده است و در مقابل افرادی مانند هانتینگتون گفتند که جهان وارد جنگ تمدنها(تمدن اسلامی و غربی) شده است.
بعد از شکلگیری این دیدگاهها، جهان تولد قطبهای جدیدی همچون چین، روسیه و اتحادیهاروپا را تجربه کرده است. این دورهگذار بهعنوان چندقطبی مطرح میشود. آمریکا هم تلاش میکند تا تمام این قطبها را با تحریم و تحقیر، ضعیف کند.
شما در مورد شکلگیری قطبهای جدید در جهان صحبت کردید و من میخواهم به همان بحث تکیه ایران به دیپلماسی شرق برگردیم...
آمریکا در تلاش بود که در منطقه خاورمیانه قطببندی جدیدی را علیه ایران شکل دهد. در مقابل این ائتلاف، ایران کمربند امنیتی خلیجفارس را مطرح کرد.
زمانی که آمریکاییها به سمت ائتلاف برای امنیت خلیجفارس رفتند، ایران هم در واکنش به اقدامات آمریکا به کشورهایی مانند چین، روسیه و... نزدیکتر شد. بنابراین ائتلاف جدید کمربند آبراه خلیجفارس میتواند پیامی هشداردهنده به آمریکا باشد.
در واقع توجه خاص سیاستخارجی ما به دیپلماسی شرقی با هدف گشایش اقتصادی است یا با تکیه به صحبتهای شما باید آن را یک کنش سیاسی در برابر اقدامات آمریکا دانست؟
کنش سیاسی را باید وجه غالب قضیه بدانیم. شاید بهتر باشد بگوییم این یک کنش ژئوپلیتیک است که شرایط نظام بینالملل را به سمتوسوی دیگری میبرد تا آمریکاییها گمان نکنند تنها قدرت جهان هستند و میتوانند به هر کسی که بخواهند، زور بگویند.
در بطن این کنش، مقابله با زورگویی آمریکا - مانند نحوه خروجش از برجام و پیمانهای بینالمللی- مطرح است.
در واقع ماهیت اصلی دیپلماسی شرقی ایران، مربوط به آن کنش سیاسی است؟
کنش سیاسی و دیپلماتیک است که یک وجه آن مربوط به تغییر ساختار جهان و تسریع در جهت متکثر شدن قدرتهای جهانی است و در کنار این کار ایران امیدوار است که بتواند معاملات اقتصادی خود را گسترش دهد.
این سیاست نگاه به شرق قرار است فشار تحریمها را کاهش دهد یا توانایی ایجاد چنین روزنه امیدی را ندارد؟
اگر شرق را به مفهوم شکلگیری یک نظام چندقطبی تلقی کنیم، حتما راه نفس بیشتری برای ایران مهیا میشود تا مراودات اقتصادیاش را با جهان بهبود ببخشد. البته این مسیر به تنهایی کفایت نمیکند و ایران باید اصول بازی و مشارکت در امور بینالملل را هم رعایت کند.
با توجه به توضیحات شما، جغرافیای دیپلماسی شرقی را باید شامل چه کشورهایی بدانیم؟
علاوه بر چین و روسیه میتوان هند، مالزی، اندونزی، فیلیپین و مجموعه کشورهای آسیایی- که تسلط آمریکا را قبول ندارند- را در این لیست قرار داد.
ژاپن چطور؟
توجه کنید که ژاپن به سمت آمریکا ایستاده است. اینکه این کشور را به اندازه کافی بیطرف نگهداریم، گام رو به جلویی است.
توجه به شرق در ادوار مختلف از سوی مسئولان سیاست خارجی با شدت و ضعف پیگیری میشد اما هماکنون که توجه به این موضوع بیشتر شده است، برخی میگویند دلیل توجه بیشتر به شرق را باید در قطع امید ایران به اروپا جستوجو کرد و دیپلماسی شرق در واقع اقدامی است که ایران از سر اجبار به آن تن داده است. چقدر این تحلیل را نزدیک به واقعیت میدانید؟
این نگاه بخشی از واقعیت را با خود همراه کرده است؛ چرا که اروپا نشان داد از ترس آمریکا، جرأت حرکت کردن ندارد. اروپا در برابر آمریکا از خود ضعف نشان داد. اروپاییها در ابتدا اسپیوی را مطرح کردند تا یک راه ارتباطی را با ایران داشته باشند اما بعد این را به اینستکس تبدیل کردند ولی این هم اجرایی نشد؛ اروپایی که 11تکلیف در برجام برعهدهاش بود اما هیچکدام را اجرایی نکرد. ایران حتی از طریق تعلیق بخشی از تعهداتش تلاش کرد تا اروپا را وادار به انجام اقدامی کند اما هیچکدام از این اقدامات نتیجهای نداشت و ایران مجبور شد به سمت قطببندی جدیدی برود. این مانور ایران نشان میدهد که داستان تنها اقتصادی نیست و در حال منتهی شدن به یک بلوکبندی جدید است که بر نظم جهانی تأثیر میگذارد.
در هر صورت جمهوریاسلامی ادعای استقلال خود را دارد ولی باید بتواند با تکیه به شرایط و امکاناتی که وجود دارد، سیاست خارجیاش را اعمال کند. زمانی که آمریکا زورگویی میکند و اروپا هم واهمه برخورد با آمریکا را دارد، ایران مجبور است که به روسیه، چین و کشورهای رشدیافتهای - مانند هند، مالزی، برزیل و...- که در مقابل قطب آمریکا و اروپا ادعا دارند، نزدیک شود. بنابراین این همراه شدن تنها محدود به روابط تجاری نیست بلکه این کشورها بهدنبال ایجاد یک قطببندی جدید جهانی هستند و ایران هم از این ابزاری که در اختیارش قرارگرفته است، بهره میبرد و از سوی دیگر هم باید مراقب باشد تا منافع خودش در خطر نیفتد.
ناامیدی از اروپا، دلیل دلبستگی به شرق است
گفتوگو با سید جلال ساداتیان مدیرکل اسبق شرق آسیا وزارت خارجه
در همینه زمینه :